اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قاضی حنفی

نویسه گردانی: QAḌY ḤNFY
قاضی حنفی . [ ح َ ن َ ] (اِخ ) عمربن هبةاﷲ یا عمربن احمدبن هبةاﷲبن محمدبن هبةاﷲبن احمدبن یحیی ، ملقب به کمال الدین و مکنی به ابوحفص یا ابوالقاسم و مشهور به ابن العدیم و ابن ابی جرادة است . وی فقیه ، مفتی ، محدث ، حافظ، مورخ ، بلیغ کاتب ،منشی ، شاعر و از اکابر علماء و محدثین اهل سنت است .در حلب و دمشق و حجاز و عراق از پدر خود و دیگر اکابر وقت تکمیل مراتب علمیه نمود و ریاست حنفیه به او منتهی شد. وی در خط و کتابت نیز بی نظیر و در عصر خودضرب المثل بوده و خطش را بر خط خطاط شهیر ابن البواب ترجیح میداده اند و به بهای گزافش میخریده اند و حتی ملوک و اکابر مانند لاَّلی و جواهر آن را برای یکدیگرتحفه میفرستاده اند و در اثر سرعت قلمی هم که داشته کتب بسیاری استنساخ نموده . وی مدتی متصدی قضاء حلب بود. و تمامی عمر خود را در تألیف و تدریس و فتوی مصروف داشته است . او راست : 1- اخبار المستفادة فی ذکر بنی جرادة که در شرح حال افراد این خانواده تألیف کرده و یاقوت حموی این کتاب را از خود مؤلف خوانده وگوید وجه تسمیه و جهت شهرت ایشان به بنی العدیم را از وی پرسیدم اظهار بی اطلاعی کرده و گفت افراد خانواده نیز بی اطلاعند و این نام تازه است و اسلاف ما بدان معروف نبوده اند و چیزی به نظرم در این باب نمیرسد جز اینکه جد جدم قاضی ابوالفضل هبةاﷲبن احمدبن یحیی با همه ٔ ثروتی که داشته همیشه در اشعار خود از فقر و پریشانی شکایت کرده و به همین جهت به عدیم شهرت یافته و خانواده اش نیز به بنی العدیم معروف شده اند و پس از این بیان گفت : اگر این نکته سبب این شهرت نبوده باشدسبب دیگری را سراغ ندارم . مؤلف ریحانة الادب گوید: بنابراین که هبةاﷲ مذکور موصوف به عدیم باشد باید خودش و پدرش احمد موصوف به ابن العدیم نباشند و حال آنکه ایشان نیز از افراد بنی العدیم بوده اند. وی در وجه تسمیه قول یاقوت را تأیید مینماید که چون یحیی پدراحمد که جد اعلای عمر است عدیم و بی چیز بوده لذا هر یک از اولاد او به ابن العدیم مشهور شد و خانواده اش نیز به خانواده ٔ بنی العدیم شهرت یافته است . 2- بغیة الطلب فی تاریخ حلب . در این کتاب شرح حال اعیان حلب را به ترتیب اسامی آورده و چهل مجلد از آن به مبیضه نقل و بقیه اش در مسوده باقی است و قبل از آنکه آنها را به مبیضه وارد کند مرگش فرارسیده است . بر آن کتاب ذیلهای بسیاری نوشته اند. 3- تبرید حرارة الاکباد فی الصبر علی فقد الاولاد. 4- الخط و علومه و آدابه و وصف ضروبه و اقلامه . 5- الدراری فی ذکر الذراری . 6- رفع الظلم و التجری عن العلاء المعری . 7- زبدة الحلب فی تاریخ حلب که با ترجمه ٔ لاتینی در پاریس چاپ شده . 8- ضوء المصباح فی الحث علی السماح . این اشعار او راست :
فوا عجیباً من ریقها و هو طاهر
حلال و قد اضحی علی محرماً
فان کان خمراً این للخمر لونه
و لذته مع انتی لم اذقهما.
و یک قصیده ٔ میمیه که درآن قتل و غرات و ویرانی عمارت و دیگر صدمات را که از مغول به حلب وارد آمده متذکر شده و مطلع آن این است :
هو الدهر ما تبنیه کفک یهدم
وان رمت انصافاً لدیه فتظلم .
وی به سال 660 یا 666 هَ . ق . در 75 یا 81سالگی در قاهره ٔ مصر درگذشته و در قرافه مدفون گردید. (کشف الظنون ) (معجم الادباء ج 16 ص 5) (لغات تاریخیه و جغرافیة ج 6 ص 96) (قاموس الاعلام ج 1 646) (ریحانة الادب ج 6 ص 84).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
قاضی زاده ٔ حنفی . [ دَ / دِ ی ِ ح َ ن َ ] (اِخ ) احمدبن بدرالدین قودر. ملقب به شمس الدین و مشهور به قاضی زاده مفتی حنفی . پدرش در دولت سلطا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.