اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قاضی خان

نویسه گردانی: QAḌY ḴAN
قاضی خان . (اِخ ) محمد دهار از اجداد قطب الدین مکی است . او راست : کتاب ادات الفضلاء و آن را در سال 823 هَ . ق . برای قدری خان تألیف کرده این کتاب در لغات فارسی و اصطلاحات شعر است . دیگر دستور الاخوان که لغت عربی به فارسی است . (فرهنگنامه ٔ عربی به فارسی منزوی صص 169 - 71).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
قاضی خان . (اِخ ) دهی است از دهستان تیلکوه بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج است . در 52000گزی شمال باختر دیواندره و 7000 گزی شمال شوسه ٔ دیواند...
قاضی خان . (اِخ ) حسن بن منصور. رجوع به قاضی خان فخرالدین شود.
قاضی خان . (اِخ ) فخرالدین ابوالمحاسن حسن بن منصور ابوالقاسم محمودبن عبدالعزیز اوزجندی انصاری ، مکنی به ابویوسف از دانشمندان و در مذهب خود ...
غازی خان . (اِخ ) یکی از خانان و امرای هندی کشمیر که در سال 967-971 حکومت کشمیر داشته است . رجوع به مآثر رحیمی چ کلکته صص 250 - 321 شود.
غازی خان . (اِخ ) نام بعض امرای افغانی . رجوع تاریخ شاهی تألیف احمد یادگار چ کلکته صص 172، 258 - 262 شود.
حسن قاضیخان . [ ح َ س َ ن ِ ](اِخ ) ابن منصوربن محمودبن عبدالعزیز اوزجندی ملقب به فخرالدین و مکنی به ابوالمحاسن فرغانی حنفی . درگذشته ٔ 59...
غازی گرای خان . [ گ ِ ](اِخ ) (ابن الحاج سلیم گرای خان ) یکی از خانان قرم (کریمه ) است که در آغاز خانی برادرش دولت گرای خان ، به منصب نورال...
غازی الدین خان . [ یُدْ دی ] (اِخ ) ملقب و مشهور به عمادالممالک ، از خانان و امرای هندی . رجوع به مجمل التواریخ گلستانه چ تهران صص 95-97 ...
غازی خان مهلی . [ ن ِ م َ ] (اِخ ) یا محلی ۞ نام یکی از امرای افغانی . رجوع به تاریخ شاهی تألیف احمد یادگار چ کلکته صص 234 - 238 شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.