گفتگو درباره واژه گزارش تخلف قاطبة نویسه گردانی: QAṬB قاطبة. [ طِ ب َ] (ع اِ) همه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) : دل بسته ام به قاطبه ٔ سروقامتان نیشکر است جای قرار غضنفرم .محسن تأثیر (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی قاطبةً قاطبةً. [ طِ ب َ تَن ْ ] (ع ق ) قاطبة. تمام .همه . (آنندراج ). عموماً. جمیعاً. طراً. کلا. کافة. قعطبة قعطبة. [ ق َ طَ ب َ ] (ع مص ) قطع. بریدن و جدا کردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). قاطبه این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود