اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قاطر

نویسه گردانی: QAṬR
قاطر. [ طِ ] (اِ) قاتر. استر. بغل . ظاهراً این لفظ به تای فوقانی بوده و متأخرین به طاء بدل کرده اند. (آنندراج ). حیوانی است قوی که تا پنجاه من بار حمل میکند، عموماً برای بارکشی ولی برای سواری هم تربیت مینمایند. بهترین جنس قاطرهای ایران در نواحی جنوبی و مخصوصاً در بروجرد زیاد میباشد. (جغرافیای اقتصادی کیهان ص 209). حیوانی است که از اجتماع مادیان وخر نر تولید میشود، از خر بزرگتر و از اسب کوچکتر است . از جمله ٔ خصائل او یکی لجاجت و صبر کردن بر مشقات است و در جاهائی که گذشتن اسب از آنها دشوار است او به آسانی میگذرد. کوه نشینان به داشتن آن مایلند.
- امثال :
به قاطر گفتند پدرت کیست گفت اسب آقا دائیم است .
مثل قاطر پیشاهنگ . مثل قاطرچیها.
مثل قاطر. صبرقاطر. رجوع به قاتر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
قاطر. [ طِ ] (ع اِ) خون سیاوشان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دم الاخوین . (فهرست مخزن الادویه ).
قاطر. [ طِ ] (ع ص ) شتری که بول او چکان باشد. || شلم چکان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
قاطر مکی . [ طِ رِ م َ کی ی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گیاهی است . و عندم یعنی دم الاخوین و خون سیاوشان نوعی از آن است .
زاج قاطر. [ ج ِ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام دیگر زاج مقطر است . (مخزن الادویه ذیل زاج مقطر).
قاتر. [ ت ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از قتر. کسی که نفقه را بر عیال تنگ گیرد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || لحم قاتر؛ گوشت پخته شده در دی...
قاتر. [ ت ِ ] (اِ) قاطر. بغل است که آن را استر نامند و به هندی چخر. (فهرست مخزن الادویه ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
محجوب
۱۳۸۸/۰۴/۱۸ Iran
0
0

واژه قاطر از ترکی ماخوذ است و این واژه ترکی از زبان سغدی برگرفته شده که یکی از زبانهای ایرانی است و منشاء اصلی واژه از زبان ایرانی باستان است با ترکیب : xara tara یعنی از دو واژه «خّرّ» که نام یک حیوان است و «تّرّ» به معنای طرف و سو مرکب شده و باهم این معنی را می رساند که بوجود آمده از طرف خر و در واقع قاطر نتیجه آمیزش خر نر با مادیان است و به نظر با استر تفاوتی اندک دارد چون استر نتیجه آمیزش اسب با خر ماده می باشد و واژه آن در ایرانی باستان از دو بهر «asa» به معنای اسب نر و «tara» با همان معنی پیش گفته شده تشکیل شده است

جواد مفرد کهلان
۱۳۹۸/۰۵/۳۱
1
2

ممکن است قاطر بر گرفته از گَت-خر یعنی خر بزرگ باشد.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.