اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قاق

نویسه گردانی: QAQ
قاق . (ع اِ) طائری است طویل العنق . (فهرست مخزن الادویه ). پرنده ای است گردن دراز که در آب زندگی کند. (از نشوءاللغة ص 48).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
قاق . (ع ص ) مرد نیک دراز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مردم دراز و باریک و لاغر را گویند : مجوس مرده ام از بس که قاق گشته تنم که خانه دخمه...
قاق . (اِ) گفته اند معرب کاک بمعنی کعک است . (فهرست مخزن الادویه ).
قاق . (اِ صوت ) اسم صوت فرورفتن چیزی در چیزی : ای خواجه نشاطی من ای شهره رفیق در جستن یار من نبودت توفیق ...ی دارم بن چو شبه سر چو ع...
قاق . (ترکی ، اِ) قدید. (برهان ). گوشت خشک کرده که آن را بریان کرده میخورند. (آنندراج ). || (ص ) خشک . (برهان ). || (اِ) میوه ٔ خشک که هست...
قاق شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عقب افتادن اسب در مسابقه . || باختن در بازی . || بخطا رفتن تیر : شوخ کماندار من شهره ٔ آفاق شداز قدرانداز...
قاق بودن . [ دَ ] (مص مرکب ) بی نصیب بودن . رجوع به قاق شدن شود.
غاق . (ع اِ) مرغی است . زاغ . (منتهی الارب ). مرغی است آبی . (آنندراج ).
غاق . [ ق ِ ] (ع اِ صوت )حکایت بانگ زاغ . (منتهی الارب ). آواز زاغ . (دهار).
غاق پرنده دریایی صیاد است که مهارت زیادی در صید ماهی دارد در شرق آسیا عده ای به وسیله این پرنده به صید ماهی میپردازند این پرنده قادر است تا عمق 23 متر...
غاق پرنده دریایی صیاد است که مهارت زیادی در صید ماهی دارد در شرق آسیا عده ای به وسیله این پرنده به صيد ماهی میپردازند. ین پرنده قادر است تا عمق 23 م...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.