قالی
نویسه گردانی:
QALY
قالی . [ لی ی ] (اِخ ) اسماعیل بن قاسم مکنی به ابوعلی یکی از ادیبان و دانشمندان است . رجوع به ابوعلی قالی در همین لغت نامه و معجم البلدان ج 7ص 17 و انساب سمعانی و معجم المطبوعات ج 2 ستون 1489 و 1490 و جامعالتصانیف الحدیثة جزء نخست رقم 306 وروضات الجنات ص 103 و معجم الادباء ج 7 ص 25 و قاموس الاعلام ترکی ج 5 ص 3560 و ریحانة الادب ج 3 ص 278 شود.
واژه های همانند
۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
قالی شویی . (حامص مرکب ) عمل و شغل قالی شوی .
قالی فروش . (نف مرکب ) فروشنده قالی .
قالی یلمه، گونه ای از قالی های ایرانی است که توسط ایل قشقایی ساکن در شیراز و اصفهان و چهارمحال بافت می شود.این قالیها دارای رنگ ثابتی است و معمولاً ا...
قالی بافی . (حامص مرکب ) عمل قالی باف . شغل بافنده قالی . || (اِ مرکب ) محل بافتن قالی . کارگاه قالی .
قالی فروشی . (حامص مرکب ) عمل قالی فروش . شغل فروشنده قالی . || دکان قالی فروش .
قالی بغدادی . [ ب َ دی ی ] (اِخ ) اسماعیل بن قاسم بن عیذون بن هارون بن عیسی بن محمدبن سلیمان لغوی مکنی به ابوعلی . رجوع به ابوعلی قالی ...
جوشقان قالی . [ ج َ ش ِ ن ِ ] (اِخ ) قصبه ای از کاشان . عده ٔ قری 22، مساحت 32 فرسنگ ، جمعیت 12270 تن . مرکز میمه . رجوع به جوشقان شود.
قالی باف بالا. [ ف ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور. در 30هزارگزی جنوب خاوری چکنه بالا واقع است . موقع جغرافیائی...
قالی باف پائین . [ ف ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور. در 32 هزارگزی جنوب خاوری چکنه بالا واقع است . موقع جغرافی...
جنونی قالی پوش . [ ج ُ نی ِ ] (اِخ ) یا جنونی قندهاری . از شاعران است ، مجمعالخواص درباره ٔ وی گوید: حریفی است تیززبان و حراف ، موی سر گذاشت ...