قپان
نویسه گردانی:
QPAN
قپان . [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس . 6000 گزی خاوری گنبد قابوس سر راه فرعی گنبد قابوس به مراد تپه . محلی است کوهپایه معتدل و سکنه ٔ آن 460 تن ترکمنی است . آب آن از رودخانه ٔ گرگان و محصول آنجا غلات ، حبوبات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان ، بافتن پارچه های ابریشمی است . نهر پالی از دو محل بالا و پائین تشکیل شده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
قپان . [ ق َپ ْ پا ] (ترکی ، اِ) کپان و آن ترازویی است که یک پله دارد و بجای پله ٔ دیگر سنگ از شاهین آن آویزند و بلغت رومی قسطاس میگویند...
باج قپان . [ ق َ ] (اِ مرکب ) قپانداری . (واژه های نو فرهنگستان ایران 1319هَ . ش . ص 65).
پرنه قپان . [ ] (اِخ ) ناحیتی است در سنجاق اووه ٔ ارزروم . مرکب از 13 قریه . (قاموس الاعلام ).
اناره ٔ قپان . [ اَ رَ ی ِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رمانه ٔ قپان . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ناره شود.