قتب
نویسه گردانی:
QTB
قتب . [ ق ِ ] (ع اِ) روده . || ساز و ساخت آبکش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || هرچه گرد باشد از شکم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خوی گیر که زیر پالان بر پشت ستور نهند. || خوی گیر خرد بقدر کوهان شتر. || پالان . || پالان خرد. ج ، اقتاب . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۹۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
قلعه قطب . [ ق َ ع َ ق ُ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول ، واقع در 5هزارگزی شمال خاوری اندیمشک و کنار راه خاوری...
قطب رازی . [ ق ُ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به قطب الدین رازی شود.
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) یاقوتی ، امیر اسماعیل خال برکیارق بود و به دستور تَرکان خاتون به جنگ برکیارق رفت و به سال 486 هَ . ق . ...
قطب الدینی .[ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سعیدآباد بخش مرکزی شهرستان جیرفت واقع در 7 هزارگزی باختر سعیدآباد و 2 هزارگزی جنو...
قطب الزمان . [ ق ُ بُزْ زَ ] (اِخ ) مروزی ، محمدبن ابی طاهر طبسی مروزی . رجوع به محمدبن ابی طاهر شود.
قطب العلوم . [ ق ُ بُل ْ ع ُ ] (اِخ ) جنید بغدادی . رجوع به جنید بغدادی شود.
قطب رستنی . [ ق ُ ب ِ رُ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هر تخم دارای دو قطب است ، یکی از آن دو را قطب رستنی گویند. رجوع به جانورشناسی عمومی...
قطب شاهیان . [ ق ُ ] (اِخ ) نام سلسله ای است از سلاطین که بر ولایت غلکنده ٔ هند از سال 918 تا 1098 هَ . ق . حکومت کردند و به دست امپراطوران ...
قطب کیدری . [ ق ُ ک َ دَ ] (اِخ ) رجوع به قطب الدین کیدری شود.
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) ملکشاه . رجوع به ملکشاه شود.