اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قد کشیدن

نویسه گردانی: QD KŠYDN
قد کشیدن . [ ق َ ک َ / ک ِ دَ ](مص مرکب ) برخاستن به تعظیم . (آنندراج ). || نمو کردن . نشو و نما کردن . بالا کردن :
قد میکشد حسود که بیمار شد مسیح
اما همان حکایت سرو است با کدو.

مسیح کاشی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.