قدید
نویسه گردانی:
QDYD
قدید. [ق ُ دَ ] (ع اِمصغر) گلیم کوچک خطدار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مصغر قَدّ. || مصغر قِدّ. || مصغر قدد به معنی فِرَق . (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
قدید. [ ق َ ] (ع ص ، اِ) گوشت کفانیده ٔ پاره کرده یا گوشت به درازا بریده ٔ خشک کرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گوشت نمک سود خشک کرده . (ب...
قدید. [ ق ُ دَ ] (اِخ ) نام مردی است . (منتهی الارب ).
قدید. [ ق ُ دَ ] (اِخ ) نام موضعی است . (منتهی الارب ). نام موضعی است نزدیک مکه . (معجم البلدان ).
قدید. [ ق ُ دَ ] (اِخ ) نام اسب قیس غاضری . (منتهی الارب ).
قدید. [ ق ُ دَ ] (اِخ ) آبی است به حجاز. (منتهی الارب ).