اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قرف

نویسه گردانی: QRF
قرف . [ ق ِ ] (ع اِ) پوست هر چیزی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پوست مقل . (منتهی الارب ). || نارپوست . (بحر الجواهر). پوست انار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پوست درخت . (منتهی الارب ). || هر خاک پاره ای که به تره و بیخ درخت برکنده شود. || آب بینی خشک در بینی . || قرف الخبز؛ نان سوخته برتنور مانده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (ص ) سزاوار و لایق . ج ، قُروف . (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
غرف . [ غ ِ رَ ] (ع اِ) ج ِ غِرفة.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به غِرفة شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.