گفتگو درباره واژه گزارش تخلف قره نویسه گردانی: QRH قره . [ ق ُرْ رَ / رِ ] (اِ) قره که رمّالان زنند : صیدی چنین که گفتم وِاقبال صیدگه راشعری زننده قره ۞ سعدالسعود فالش .خاقانی (از آنندراج از غوامض سخن ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه واژه معنی قره سو قره سو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) (رود...) یا زرینه رود. از الوند سرچشمه میگیرد. کوه الوندمرکب از توده هایی است که بین آنها دره هائی واقع شده و در هر ... قره سو قره سو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان راه جرد بخش دستجرد شهرستان قم واقع در 25 هزارگزی جنوب خاوری دستجرد و 2 هزارگزی جنوب شوسه ٔ اراک به... قره سو قره سو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 14 هزارگزی باختر شوسه ٔ بروجرد. موقع جغرافیایی آن جلگه و مع... قره سو قره سو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کبودگنبد بخش کلات شهرستان دره گز واقع در 12 هزارگزی جنوب خاوری کبودگنبد. موقع جغرافیایی آن کوهستانی ... قره قز قره قز. [ ق َ رَ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 23 هزارگزی شمال خاوری ارومیه و 9500 گزی خاورشوسه ٔ ار... قره قاج قره قاج . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان دینور بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان واقع در 37 هزارگزی شمال باختری صحنه و 12 هزارگزی باختر شوسه ٔ ... قره قاچ قره قاچ . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از بخش رامیان شهرستان گرگان واقع در 6000 گزی شمال رامیان و کنار شوسه ٔ گرگان به گنبدقابوس . موقعجغرافیایی آن... قره قوش قره قوش .[ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سکمن آباد بخش حومه ٔ شهرستان خوی واقع در 45500 گزی شمال باختری خوی و 4000 گزی باختر شوسه ٔ سیه چشمه... قره قیا قره قیا. [ ق َ رَق َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه واقع در 38 هزارگزی شمال خاوری بخش و 33 هزارگزی شوسه ٔ میانه به خل... قره قیه قره قیه . [ق َ رَ ق َ ی َ ] (اِخ ) قراقیه . رجوع به قراقیه شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود