اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قره

نویسه گردانی: QRH
قره . [ ق َ رَه ْ ] (ع اِمص ) چرکینی اندام مانند قلح و زردی دندان . || (مص ) زرد و چرکین اندام گردیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || داغ داغ شدن پوست از بسیاری اَدَرْفَن ۞ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سیاه شدن اندام یا برکنده شدن پوست اندام از سختی ضرب . (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۴ ثانیه
قره ملهم . [ ق َ رَ م َ هََ ] (اِخ ) دهی از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر واقع در 60 هزارگزی شمال خاوری خیاو و 5 هزارگزی شوسه ٔ گر...
قره مسجد. [ ق َ رَ م َ ج ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان آغمیون بخش مرکزی شهرستان سراب واقع در 18 هزارگزی شمال خاوری سراب و 8 هزارگزی شوسه ٔ اردب...
قره مصلی . [ ق َ رَ م ُ ص َل ْ لا ] (اِخ ) دهی از دهستان سملقان بخش مانه ٔشهرستان بجنورد واقع در 30 هزارگزی جنوب باختری مانه و سر راه شوسه ٔ...
حاجی قره . [ ق َ رَ ] (اِخ ) (رود...) در یادداشتهای ما ذکر محل آن فراموش شده است . شاید در ایالت آذربایجان باشد.
قره آتلو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سراجو از بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 16500 گزی شمال خاوری راه ارابه رو مراغه به قره آغاج . م...
قره آریه . [ ق َ رَ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خرق بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع در 40 هزارگزی شمال باختری قوچان و سر راه مالرو خرق به شیر...
قره آغاج . [ ق َ رَ ] (ترکی ، اِمرکب ) ۞ درخت نارون . (السنه ٔ ترکیه و فرانسویه نک لغتی ). رجوع به نارون شود.
قره آغاج . [ ق َ رَ ] (اِخ ) (کوه ...) در شمال غربی خوار و شمال ورامین قرار گرفته و محل نشو و نمای سن است . این حشره غالباً از این کوه برخ...
قره آغاج . [ ق َ رَ ] (اِخ ) قره آقاج . دهی است جزء دهستان خرقان غربی بخش آوج شهرستان قزوین واقع در 48 هزارگزی خاور آوج . موقع جغرافیایی آن...
قره آغاج . [ ق َ رَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش کرج شهرستان تهران . سکنه ٔ آن 42 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.