قریتان
نویسه گردانی:
QRYTAN
قریتان . [ ق َرْی َ ] (اِخ ) دهی است بزرگ از توابع حمص در راه بریه بین بریه و سخنه و ارک که مردم آن همه نصاری هستند. ابوحذیفه در فتوح الشام گوید: خالدبن ولید از تدمر به قریتان وارد شد. و این همان است که آن را حوارین خوانند، و میان آن و تدمر دو مرحله است . و ابن قیس رقیات در شعر خود از آن یاد کرده است . (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
قریتان . [ ق َرْ ی َ ] (ع ص ) تثنیه ٔ قریة.
قریتان . [ ق َرْ ی َ ] (اِخ ) مکه و طائف است . در قرآن آمده است : و قالوا لولا نزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم . (قرآن 31/43). و شع...
قریتان . [ ق َرْ ی َ ] (اِخ ) جائی است نزدیک نباح در راه بصره به مکه . سکونی گوید: دو قریه است یکی از عبداﷲبن عامربن کریز و دیگری را جعف...
قریتان . [ ق َرْ ی َ ] (اِخ ) نام دو ده قران و ملهم از بنی سحیم در یمامه . (معجم البلدان ).