قسری
نویسه گردانی:
QSRY
قسری . [ ق َ ] (ص نسبی ) (حرکت ...) در مقابل حرکت ارادی طبعی است ، و آن حرکتی است که به قسرقاسر تحقیق یابد مانند پرتاب سنگی به طرف بالا. رجوع به حکمت الاشراق چ انستیتو ایران و فرانسه ص 194 شود.
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
قصری . [ ق َ ] (اِخ ) محمدبن شعیب صالح نیشابوری ، مکنی به ابوعبداﷲ. از محدثان است . وی از قتیبةبن سعید و اسحاق بن راهویه حدیث شنیده و علي ...
قصری . [ ق َ ] (اِخ ) محمدبن محمد، برادر علی بن محمد قصری . از محدثانی است که به قصر ابن هبیرة منسوب است . (لباب الانساب ).
قصری . [ ق َ ] (اِخ ) محمدبن یحیی بن فتح بن معاویةبن صالح بزاز سمرقندی ، مکنی به ابوبکر. از محدثانی است که به قصر رافعبن لیث منسوب است ....
قصری . [ ق َ ] (اِخ ) نُشْبةبن حندج بن حسین بن عبداﷲبن خالدبن یزیدبن صالح . از محدثان است . امام رازی از وی روایت کرده و ابوالحسین رازی ...
غثری . [ غ َ ث َ ری ی ] (ع ص نسبی ) کشت دشتی که از باران آب خورد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). در غالب شهرستانهای ایران دیم و دیمی گویند. ...
زاویه ٔ قصری . [ ی َ ی ِ ق َ ری ی ] (اِخ ) این زاویه در خارج قاهره واقع است و ابی عبداﷲ محمدبن موسی قصری از مشایخ علم و عباد پس از آنکه ا...