اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قصارت

نویسه گردانی: QṢART
قصارت . [ ق َ رَ ] (ع مص ) قصارة. جامه شستن یعنی پیشه به گازری ، و به فارسی با لفظ کردن مستعمل است . (آنندراج ) :
امام شهر که سجاده میکشید به دوش
بخون دختر رز خرقه را قصارت کرد.

حافظ (از آنندراج ).


رجوع به قصارة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.