اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قصب پوش

نویسه گردانی: QṢB PWŠ
قصب پوش . [ ق َ ص َ ] (نف مرکب ) آنکه پاره ٔ ابریشمین و کتان پوشد. پوشنده ٔ قصب :
ولی آن دلستان کآید درآغوش
نه من چون من بتی باشد قصب پوش .

نظامی .


ز راه پاسخ آن ماه قصب پوش
ز شکّر کرد شه را حلقه در گوش .

نظامی .


نشسته لعل داران قصب پوش
قصب بر ماه بسته لعل بر گوش .

نظامی .


به کردار کله داران چون نوش
قبا بستند بکران قصب پوش .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.