قصملة
نویسه گردانی:
QṢML
قصملة. [ ق َ م َ ل َ ] (ع مص ) سخت گزیدن . || گام نزدیک نهادن و رفتن . || سخت خوردن . || همگی طعام را خوردن . || بر زمین افکندن کسی را. || بریدن چیزی . || بیمار قُصْمُل گردیدن شتربچه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قُصْمُل شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
قصملة. [ ق َ م َ ل َ ] (ع اِ) کرمک دندان خوار. || باقی مانده ٔ آب و مانند آن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
قسملة. [ ق َ م َ ل َ ] (اِخ ) لقب عائذبن عمرو، برادر جذیمة ابرش ، و برای زیبائی وی بدین لقب خوانده شد. (منتهی الارب ).