اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قصیع

نویسه گردانی: QṢYʽ
قصیع. [ ق َ ] (ع اِ) آسیا. (اقرب الموارد). القصیع، کامیر، الرحی نقله ابوسعید، و قصعت الرحی الحب قصعاً؛ فضخته ، نقله الزمخشری و هو مجاز. (تاج العروس ). || (ص ) ریزه و خرد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): غلام قصیع؛ کودک ریزه و خرد. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
قصیا. [ ق ُص ْ ] (ع ن تف ) غایت بعید. || (اِ) کرانه ٔ وادی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قُصْوی ̍ شود.
قسیاء. [ ق ُ س َ ] (ع ص ، اِ) ممکن است جمع قسی باشد چون شرکاء جمع شریک و کرماء جمع کریم . (معجم البلدان ).
قسیاء. [ ق ُ س َ ] (اِخ ) نام کوهی است . (معجم البلدان ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.