قضبان
نویسه گردانی:
QḌBAN
قضبان . [ق ِ ] (ع اِ) ج ِ قضیب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).شمشیر لطیف . (اقرب الموارد). تیغ بران : ومارصع من الوشح و المناطق و القلانس و القفازات و القضبان و الاعمدة لهم . (الجماهر). رجوع به قضیب شود.
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
غضبان فلک . [ غ َ ن ِ ف َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب عالمتاب است و او را صاحب التاج هم گویند. (برهان قاطع) (آنندراج ). آف...