اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قطب

نویسه گردانی: QṬB
قطب . [ ق َ طَ ] (ع مص ) گرفتن چیزی را و سپس گرفتن باقیمانده ٔ آن برحسب اول به گزاف و تخمین نه به وزن . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). یقال : اَخَذه ُ قَطَباً قد نهی عنه الشرع . (اقرب الموارد) (لسان العرب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
قطب الدین شیرازی . [ ق ُ بُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) محمودبن مسعودبن مصلح فارسی کازرونی اشعری شافعی ، مکنی به ابوالثناء. از اکابر علمای قرن هشتم ...
آی بیک قطب الدین . [ ب َ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) مؤسس سلسله ٔ ممالیک یا سلاطین مملوک دهلی (602-607 هَ .ق .).
ابراهیم قطب شاهی . [ اِ م ِ ق ُ ] (اِخ ) چهارمین پادشاه از سلسله ٔ قطب شاهیان در غلکنده ٔ هندوستان . وی شیعی مذهب بوده است (957-989 هَ .ق .).
قطب الدین قسطلانی . [ ق ُ بُدْ دی ن ِ ق َ طَ ] (اِخ ) محمدبن احمد. رجوع به قسطلانی (محمدبن احمد) شود.
ابوالحسن قطب شاهی . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ ق ُ ] (اِخ ) هفتمین و آخرین از سلاطین قطب شاهی در غلکنده ، فرزند عبداﷲ قطب شاه . او در سال 1083 هَ . ق...
قطب الدین نیشابوری . [ ق ُ بُدْ دی ن ِ نی / ن َ ] (اِخ ) محمدبن حسین . رجوع به قطب الدین کیدری شود.
قطب الدین نیشابوری . [ ق ُ بُدْ دی ن ِ نی / ن َ ] (اِخ ) (شیخ ...) یحیی حاجی . خاندان ایشان از مشایخ کبار بوده اند و او مردی است بزرگ و در ه...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
شاه قطب الدین محمود. [ ق ُ بُدْ دی م َ ] (اِخ ) ابن مبارزالدین محمد و برادر جلال الدین شاه شجاع . وی از سال 759 هَ . ق . تا سال 776 هَ . ق ....
بوصلة. قطب نما را به انگلیسی کامپس ۞ و به فرانسه بوسل ۞ و به عربی بوصلة میگویند، مشابهت اسمی میان نام آن به فرانسه و عربی نویسندگان دائرةالمعارف بریتا...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۱۰ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.