قعش
نویسه گردانی:
QʽŠ
قعش . [ ق َ ] (ع اِ) برنشستنی است شبیه هودج . (منتهی الارب ). مرکبی است از مراکب زنان چون هودج . (اقرب الموارد). ج ، قُعوش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
گوگ قاش . (اِخ ) دهی است از دهستان گاوبازه شهرستان بیجار. واقع در 15000گزی جنوب باختری پیرتاج ، کنار راه مالرو کاکاعباس به کچه گنبد. کوهستا...
ساری قاش . (اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه ٔ بخش نوبران شهرستان ساوه ، واقع در 35 هزارگزی شمال خاور نوبران . کوهستانی و سردسیر، آب آن از چ...
قاش زین . [ ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حنای زین . (آنندراج ). ملاطغرا در هجو پولچی گوید : از اسب برنگ سایه افتد به زمین چون صورت اگر بقاش...
قاش ماش . (ع اِ) رخت خانه . و این از اسماء اصوات است . (منتهی الارب ). ظروف و ادوات . (آنندراج ).
غاش غاشی . (اِ) ۞ نام درختی است در نور مازندران .
قاش و قماش . [ ش ُ ق ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) سفله . داس و دلوس . (فرهنگ اسدی ). خاش و خماش .