اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قعف

نویسه گردانی: QʽF
قعف . [ ق َ ] (ع مص ) از بیخ برکندن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). گویند: قعف النخلة؛ استأصلها. (اقرب الموارد). || خوردن آنچه در آوند است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || برکندن خاک از پای خود از سخت پاسپردگی . (منتهی الارب ). گویند: قعف فلان التراب ؛ اجترفه بقوائمه من شدة الوطء. (اقرب الموارد). || کاویدن باران روی زمین را و بردن سنگریزه را از آن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). گویند: قعف المطر الحجارة؛ اخذها بشدته و جرفها عن وجه الارض . (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۱ ثانیه
آلبانیای قفقاز[۱] یا اَغوانک (به ارمنی:Աղվանք) دولتی بود که در اواخر دوران هلنیستی در اواخر سدهٔ دوم پیش از میلاد در سرزمین اران (در جمهوری آذربایجان ...
حا میم عین سین قاف . [ ع َ ] (اِخ ) ح . م . ع . س . ق . نام سوره ٔ 42 قرآن مجید است . سورةالشوری . رجوع به حمعسق شود.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.