گفتگو درباره واژه گزارش تخلف قعقاء نویسه گردانی: QʽQAʼ قعقاء. ۞ [ ق َ ] (ع ص ) آنکه از بندهای پایش آواز برآید وقت رفتن . خرمای خشک . || تن لرزه . || راه دشوار. (آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی قاقا قاقا. (اِ) شیرینی ۞ (در تداول اطفال ). قاقا قاقا. (معرب ، اِ) کاکا. حنظل . (فهرست مخزن الادویه ). قاقائی . قأقاء قأقاء. [ ق َءْ ] (ع اِ صوت ) آواز زاغان عراق . (منتهی الارب ). قعقع قعقع. [ ق ُ ق ُ ] (ع اِ) عکه ، یا مرغی است دیگر دشتی پیسه ، درازنوک و درازپای . (منتهی الارب ). عقعق ، یا پرنده ٔ دیگری است درازمنقار و پا ابل... قعقع قعقع. [ ق َ ق َ ] (ع اِ صوت )اسم صوتی است که بدان گاو رانند. (اقرب الموارد). غاغا غاغا. (اِ) شیرینی در زبان کودکانی که تازه به سخن آغاز می کنند. غاغا غاغا. (ع مص ) آوا برآوردن گرگ . (دزی ج 2 ص 198). غاغا غاغا. (اِخ ) نام وادیی بوده است بشام که امروز آن را وادی جهنم نامند ۞ و حجر غاغاطیس منسوب بدانجاست . || نام نهری به ناحیت لوقیا. غأغاء غأغاء. [ غ َءْ غ َءْ ] (ع اِ) آواز و خروش فرستوک کوهی یا زاغ سیاه . (منتهی الارب ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود