قعموس
نویسه گردانی:
QʽMWS
قعموس . [ ق ُ ] (ع اِ) قسمی از کماة است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قعموص شود.
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۹ ثانیه
قاموس . (ع اِ) میانه ٔ دریا. (منتهی الارب ) (غیاث ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ): سأل رسول اﷲ عن الجزر و المد، فقال ملک علی قاموس البحر اذا وض...
قاموس . (اِخ ) نام کتاب لغت عربی فیروزآبادی و برای شناسائی آن رجوع به مقدمه ٔ لغتنامه از صص 334 - 338 شود.
قعموص . [ ق ُ ] (ع اِ) سماروغ . (منتهی الارب ). قارچ . ضرب من الکماة. (اقرب الموارد). || پلیدی مردم و جز آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)...
قاموس /qāmus/ (اسم) [عربی، جمع: قوامیس] [مجاز] ۱. کتاب لغت؛ فرهنگ. Δ در اصل نام کتاب «قاموسالمحیط» در لغت عربی تٲلیف فیروزآبادی است. ۲. مجموعۀ واژگان...
قاموس. (ا. یو.) (از یونانی ὠκεανός (ōkeanós).اقیانوس. جمع قوامیس. برابر با معجم عربی. «قاموس المحیط» تألیف محمد بن یعقوب فیروزآبادی، فرهنگ واژه نامه ع...
یعنی مغز و عمق قرآن،اساس و مرام قرآن(مولانا فرماید :ما زقرآن مغز را بر داشتیم /پوست را بهر ...ان بگذاشتیم.
قاموس اللغه یا قاموس المحیط یا قاموس فیروزآبادی، با نام کامل قاموس المحیط و القابوس الوسیط الجامع لما ذهب من کلام العرب شماطیط، فرهنگ لغت (واژهنامه) ...
«قاموس المحیط» تألیف محمد بن یعقوب فیروزآبادی، فرهنگ واژه نامه عربی به عربی در چهار جزء است. این واژه نامه با شصت هزار مدخل بر اساس صحاح جوهری ولی با...
«قاموس المحیط» تألیف محمد بن یعقوب فیروزآبادی، فرهنگ واژه نامه عربی به عربی در چهار جزء است. این واژه نامه با شصت هزار مدخل بر اساس صحاح جوهری ولی با...