اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قعید

نویسه گردانی: QʽYD
قعید. [ ق ُ ع َی ْ ی ِ ] (ع اِمصغر) مصغر قَعود. و در مثل آمده است : اتخذوه قعید الحاجات ؛ اذا امتهنوا الرجل فی حوائجهم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
قائد رحمه . [ ءِ رَ م َ ] (اِخ ) یکی از ایلات کرد ایران ، از طوائف پیشکوه است که در دهی به همین نام زندگی میکنند. (رجوع به ماده قبل شود...
احشام قاید. [ اَ م ِ ؟ ] (اِخ ) دهی است در سه فرسنگی میانه ٔ شمال و مغرب بیرم .
خانه قائد. [ ن ِ ءِ ] (اِخ ) شاخه ای از تیره ٔ عیسی وند هی هاوند از طایفه ٔ چهار لنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 77).
خانه قائد. [ ن ِ ءِ ] (اِخ ) شاخه ای از تیره ٔ بسحاق هی هاوند از طایفه ٔ چهارلنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 76).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.