اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قفطان

نویسه گردانی: QFṬAN
قفطان . [ ق َ / ق ُ ] (ع اِ) خفتان . دزی در ذیل قوامیس عرب آرد: استعمال این کلمه از قرن 16 م . بالاتر نیست لیکن در سفرنامه ٔ ابن بطوطه چنین آمده است : و کنت اراه [ ابوعبداﷲ مدعو بخلیل ] لابساً جبة بیضاء قصیرة من ثیاب القطن المدعوة بالقفطان . (رحله ٔ ابن بطوطه چ مطبعه ٔ ازهریه صص 92-93).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
قفطان . [ ] (اِخ ) ابراهیم بن حسن بن علی سعدی ریاحی نجفی . از دانشمندان و شاگردان صاحب جواهر است . او راست : 1- اقل الواجبات فی حج التمتع....
قفطان . [ ] (اِخ ) احمدبن حسن ، برادر ابراهیم بن حسن . از ادیبان و شاعران بود. وی به سال 1293 هَ . ق . وفات یافت . (ریحانة الادب ج 3 ص 315).
قفتان . [ ق ِ ] (اِ) تشریفی است که امرای شرقی به ایلچیان و ملازمان ذی عزت و خاص دهند. (آنندراج ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.