اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قفلة

نویسه گردانی: QFL
قفلة. [ ق َ ل َ ] (ع اِ) پس گردن . (منتهی الارب ). قفا. (اقرب الموارد). || درخت خشک . (منتهی الارب ). || (ص ) درم باسنگ . (منتهی الارب ): درهم قفلة؛ وازن . (اقرب الموارد). || (مص ) یک بار بخشیدن چیزی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
قفلة. [ ق ُ ف َ ل َ ] (ع ص ) آنکه هرچه بشنود یاد دارد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
قفلة. [ ق ُ ل َ ] (ع اِ) یکی قُفل و آن درختی است حجازی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قفل شود.
قفلة. [ ق َ ف َ ل َ ] (ع اِ) درخت خشک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قَفْلة شود.
غفلة. [ غ َ ل َ ] (ع مص ) غافل شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). گذاشتن و فراموش کردن چیزی . (از منتهی الارب...
غفلةً. [ غ َ ل َ تَن ْ ] (ع ق ) غافلانه . بدون تأمل . بدون ملاحظه . به ناگاه . بیخبر. بی اندیشه و بدون فکر. (ناظم الاطباء). ناگهان . ناگاه . ن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.