قلای
نویسه گردانی:
QLAY
قلای . [ ق َ ] (اِ) نوعی از اسب ، مگر در کتابی معتبر یافته نشده ، ظاهراً همان است که در بیان لفظ قله گذشت . (غیاث اللغات ).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
قلعی راوی . [ ق َ ل َ عی ی ] (اِخ ) عبداﷲبن عثمان بن عبدالرحمان بن قاسم بن محمد مقری ، مکنی به ابومحمد. از راویان است . وی بسال 519 هَ . ق ...
قلعی مغربی . [ ق َ عی ی م َ رِ بی ی ] (اِخ ) عمربن علی مغربی ، مکنی به ابوجعفر. از پزشکان و داروشناسان است . وی از مردم مغرب بود که تا ه...