قلعه
نویسه گردانی:
QLʽH
قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) قَلَّة. برج و بارویی است به شکل دایره در صغد. دمشقی آرد: صغد حصنی است در کوه کنعان در سرزمین جرمق و در آنجا قریه ای بود و بجای آن این حصن بنا شد و آن را صغت یا صغد خوانند. در اینجا طایفه ای از فرنگیان بنام دلویه می زیستند. ملک ظاهر رکن الدین بیبرس صالحی آنان را محاصره و قلعه را فتح کرد و مردم آن را کشت و در میان آن برجی مدوّر بناکرد که ارتفاع آن 120 ذراع و قطر آن 70 ذراع بود. وآن را قله [ قلعه ] نامید. این قلعه از قلعه های عجیب بشمار میرود. رجوع به نخبةالدهر دمشقی ص 210 شود.
واژه های همانند
۸۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه
داس قلعه . [ ق َ ع ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لو بخش قروه ٔ شهرستان سنندج . در 21هزارگزی خاوری گل تپه و 3هزارگزی شمال کوهین . کوه...
تاج قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) قلعه ٔ تاج . ناحیتی بطارمین بر شمال سلطانیه . حمداﷲ مستوفی در نزهة القلوب آرد: طارمین ولایت گرمسیر است برشمال ...
تازه قلعه . [ زَ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آختاچی بخش بوکان شهرستان مهاباد است که در 17500گزی شمال باختری بوکان و 11000گزی جنوب باخ...
تازه قلعه . [ زَ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه است که در 34هزارگزی باختر مراغه و 7هزارگزی باختر شوسه ٔ مرا...
تازه قلعه . [ زَ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه است که در 6500گزی شمال خاوری نقده و در مسیر شوسه ٔ نقده به...
تازه قلعه . [ زَ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان جرگلان بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد است که در 50هزارگزی شمال خاوری مانه و 5هزارگزی خاور شوسه ...
اروس قلعه . [ اُ ق َ ع َ ] (اِخ ) (قلعه ٔ روسیان ) در چهارمیلی مغرب سرتوک ، محاذی ساحل دریا، خرابه های قلعه ای از روسها دیده میشود.دُرن گوید ک...
باش قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) نام قصبه ای است در سنجاق حکاری از توابع ولایت وان که مرکز قضای آلپاق میباشد و در 80 هزارگزی جنوب شرقی وان ...
برج قلعه . [ ب ُ ج ِ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش نوخندان شهرستان دره گز. سکنه آن 342 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
جوان قلعه . [ ج َ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه دارای 441 تن سکنه . آب آن ازقلعه چای و محصول آن غل...