اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قلعه

نویسه گردانی: QLʽH
قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) یکی از چهارده معروفی است که در دامغان در سه فرسخی جنوبی چشمه علی قرار دارد. (مازندران و استرآباد رابینو ص 219).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
قلعه گل . [ ق َ ع َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش دره شهر شهرستان ایلام ، واقع در 3 هزارگزی شمال دره شهر و 2هزارگزی جنوب جاده ٔ مالرو دره شهربه...
قلعه گل . [ ق َ ع َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان دشمن زیاری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان ، واقع در 11هزارگزی شمال خاوری قلعه گلاک مرکز ده...
گمی قلعه . [ گ ُ ق َ ع َ / ع ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مهربان بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان که در 50000گزی شمال باختر کبودرآهنگ و 9000گزی...
ملک قلعه . [ م َ ل ِ ق َ ع ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قمرود است که در بخش مرکزی شهرستان قم واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
قوش قلعه . [ قو ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرم خان بخش حومه ٔشهرستان بجنورد، سکنه ٔ آن 208 تن . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات و...
قلعه نوح . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در 7هزارگزی جنوب باختری شوشتر و 5هزارگزی باختر راه ت...
قلعه طبس. قلعه قهستان در جنوب خراسان که رهبری آن را حسین قائنی، یار وفادار حسن صبّاح، بر عهده داشته است. این قلعه بر بلندی کوهی قرار داشته با شیبی بسی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
قله ای است در کوههای چهل تن خراسان رضوی ( شمال دشت ازغند ) ، که گفته میشود از قلاع اسماعیلیه بوده . البته آثاری نیز بر فراز آن مشهود است .
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۸۷ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.