قلی
نویسه گردانی:
QLY
قلی . [ ق ِ لا ] (ع مص ) دشمن داشتن است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): قَلاه ُ قلی ؛ ابغضه . (اقرب الموارد). || (اِمص ) دشمنی . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
حسین قلی شاملو. [ ح ُ س َ ق ُ ] (اِخ ) میر آخور و شاعر شاه اسماعیل صفوی بود و به هند رفت . (ذریعه ج 9 ص 252 و 111).
ده نومرتضی قلی . [ دِه ْ ن َ م ُ ت َ ضا ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در18هزارگزی شمال خاوری الیگود...
حسین قلی همدانی . [ ح ُ س َ ق ُ هََ م َ ] (اِخ ) درجزینی نجفی ، فقیه اصولی بود و درکربلا 1311 هَ . ق . 1893/ م . درگذشت . تألیفاتی داردکه در اع...
اعجم قلی ترکمان . [ اَ ج َ ق ُ ی ِ ت ُ ک َ ] (اِخ ) شاعری است که اصل وی ازشیراز است و در هندوستان بدنیا آمده است . صاحب مرآت الخیال آرد: شی...
قشلاق قلی بیگلو. [ ق ِ ق ُ ب ِ ] (اِخ ) قشلاقی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 28 هزارگزی شمال خاوری خداآفرین و کنار راه ار...
شاه قلی خان وزیر. [ ق ُ ن ِ وَ ] (اِخ ) نام وزیر احمدشاه افغانی . مؤلف مجمل التواریخ گلستانه نویسد: در تاریخ احمد شاه درانی و تاریخ گلشن مر...
حمام مهدی قلی بیک (حمام شاه) مربوط به دوره صفویه است و در مشهد، ابتدای بازار بزرگ، جنب مسجد شاه واقع شده و این اثر در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۳۵۶ با شمارهٔ ...
حسین قلی بختیاری . [ ح ُ س َ ق ُ ب َ ] (اِخ ) یکی از خانهای ایل بختیاری معاصر ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه بوده است . گویند وقتی به مهمانی ...
حاجی علی قلی خان . [ ع َ ق ُ ] (اِخ ) بختیاری . رجوع به سردار اسعد شود.
حسین قلی اردوبادی . [ ح ُ س َ ق ُ اُ ] (اِخ ) زنجانی ، دیوان شعری به فارسی و ترکی و عربی دارد و 1365هَ . ق . 1946/ م . درگذشته است . (معجم ال...