اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قمار

نویسه گردانی: QMAR
قمار. [ ق ِم ْ ما ] (اِ) قِمار. بازی قمار :
می و قمّار و لواطه بطریق سه امام
مر ترا هر سه حلال است هلا سر بفراز.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
غمار. [ غ ُ / غ َ ] (ع اِ) غمارالناس ؛ مردم پراکنده از هر جای . (منتهی الارب ). || گروه مردم . یقال : دخلت غمارالناس ؛ ای فی زحمتهم و کثرته...
غمار. [ غ ِ ] (ع اِ) ج ِ غَمر و غَمرَة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به همین کلمه ها شود: و خود را در غمار ۞ بوار و تنور دمار نیفکنند....
غمار. [ غ ِ ] (اِخ ) رودباری است به نجد. (منتهی الارب ). نام وادیی در نجد و گفته اند ذوالغمار نام جایی است . قعقاع بن حریث گوید : تبصر یا ابن...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.