اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قوح

نویسه گردانی: QWḤ
قوح . [ ق َ ] (ع مص ) ریم گرد آمدن . || روفتن خانه . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). قاح البیت ؛ کنسه . (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.