اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قهرمان

نویسه گردانی: QHRMAN
قهرمان . [ ق َ رَ ] (معرب ، ص ، اِ) وکیل یا امین دخل و خرج . جمع آن قهارمه است و این کلمه عربی نیست . (اقرب الموارد). || پهلوان . دلاور. (ناظم الاطباء). پهلوان مظفر و غیرمغلوب . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || قائم به کارها و خزانه دار و وکیل و نگهدارنده ٔ آنچه در تصرف او هست . معرب کهرمان . (آنندراج ). کارفرما. (برهان ) (ناظم الاطباء). ج ، قهارمة. (دزی ج 2 ص 415) ۞ :
اگر اشتر و اسب و استر نباشد
کجا قهرمانی بود قهرمان را؟

ناصرخسرو.


|| قوت و زور و قدرت . (ناظم الاطباء). || حاکم و بمعنی حکومت نیز. (آنندراج ). || نام آهنگی در موسیقی . رجوع به آهنگ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
قهرمان . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کناربروژ بخش صومای شهرستان ارومیه ، سکنه ٔ آن 100 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، توتون ...
قهرمان . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میرده بخش مرکزی شهرستان سقز، سکنه ٔ آن 500 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، لبنیات ، توتون...
قهرمان . [ ق َ رَ ] (اِخ ) حسن بن ابی الحسن بن محمدورامینی . از محدثان است . (ریحانة الادب ج 3 ص 326).
این واژه در پهلوی کوهرومان kuhrumān بوده به معنی دلیر اندیشمند، دلاور با هوش، کسی که با نترسی و هوشمندی کاری انجام می دهد.*** فانکو آدینات 09163657861
چم قهرمان . [ چ َ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سماق بخش چگنی شهرستان خرم آباد که در 9 هزارگزی جنوب باختری سراب دوره و 7 هزارگزی جنوب را...
قهرمان آباد. [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میلانلو بخش شیروان شهرستان قوچان ، سکنه ٔ آن 81 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، پنبه ...
قهرمان کردن . [ ق َ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فرمانروا کردن . || کارفرما کردن . || پهلوان شناختن . || نگهبان کردن . محافظ و مراقب ساختن . (فره...
دل‌آرا قهرمان سال 1324 در یک خانواده فرهنگی در تهران به دنیا آمد. محمد قهرمان و یزدانبخش قهرمان از شعرای مورد احترام و شناخته شده معاصر به خانواده‌ی پ...
شیرزنی از روستای تاریخی ازغند ( مه ولات ) با تباری قاجاری که با همه ی مخاطرات اولین مدرسه نوین را در مشهد بنیان نهاد .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۰/۰۸/۲۳ Iran
0
0

کُهرم به معنی رمنده کوهستانی (قوچ وحشی) است و قهرمان معرب کهرمان یعنی منسوب به قوچ وحشی. لفظ کوروشک (کوروش، کوروشکا) در لغت اوستایی و پهلوی به همین معنی قوچ وحشی است. از همین رو است که کوروش را در قرآن ذوالقرنین (قوچ صاحب دو شاخ) نامیده اند. لفظ کهرم هم معادل تور و شکا و آسکول به معنی قوچ وحشی و بزکوهی است. در شاهنامه دو تورانی عهد کیانی به نام کهرم خوانده شده اند.

ناشناس
۱۳۹۶/۰۵/۰۲
0
0

معنی مرد کشنده در باب نامهای قهرمان و کریمان شاهنامه بیشتر محتمل به نظر می رسد: कार kAra m. killing, मनु manu m. man

ناشناس
۱۳۹۹/۰۳/۱۷
0
0

قهرمان اسم بسیار بسیار وزینی هستش اسم پر ابهتیه


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.