کاتب
نویسه گردانی:
KATB
کاتب . [ ت ِ ] (اِخ ) احمدبن عبدالعزیزبن هشام بن خلف بن غزوان ، ادیب نحوی لغوی عروضی قاری کاتب منشی بلیغ شاعر، مکنی به ابوالعباس و معروف به ابن هشام و ابن خلف ، از اکابر قرّاء و اساتید نحو بوده و در عروض وحل معما دستی توانا داشته است و سه ارجوزه در خط و قرائت و نحو و شرح شواهد ایضاح ابوعلی فارسی در نحو از تألیفات و آثار قلمی او بوده و از اشعار اوست :
الحمد ﷲ علی ما اری
کاننی فی زمنی حالم
یسود اقوام علی جهلهم
ولایسود الماجد العالم .
و وفاتش بعد از سال پانصد و پنجاه و سیم هجرت و سالش نامعلوم است . (ریحانة الادب ج 3 ص 330 و ج 6 ص 199). و رجوع به ابوالعباس احمدبن عبدالعزیزبن هشام شود.
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
عمادالدین کاتب . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ ت ِ ] (اِخ ) محمدبن صفی الدین ابی الفرج محمدبن نفیس الدین ابی الرجاء حامدبن محمدبن عبداﷲبن علی بن محمود ...
کاتِب/صقر الجلدیان به انگلیسی: Secretary bird پرنده بومی افریقا و از راسته بازسانان با پاهای بلند و دم دراز و منقار قومی است که بیشتر در دشتهای باز ...
خالد کاتب خراسانی . [ ل ِ دِ ت ِ ب ِ خ ُ ] (اِخ ) رجوع به خالدبن یزید کاتب خراسانی شود.
ابن عبدالحمید کاتب . [ اِ ن ُ ع َ دِل ْ ح َ دِ ت ِ ] (اِخ ) ابوالفضل محمدبن احمدبن عبدالحمید. از علمای سیر و اخبار، و از کتب اوست کتاب اخبار خل...
دیوان قائمیات از سروده های دانشمند بزرگ اسماعیلی حسن محمود کاتب
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
دیوان قائمیات [دیوان قائمیات] دیوان قائمیات که بیشترین...