اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کار تمام کردن

نویسه گردانی: KAR TMAM KRDN
کار تمام کردن . [ ت َ ک َ دَ ](مص مرکب ) فیصله دادن امر. به انجام رساندن کار.
- کار کسی را تمام کردن ؛ او را گرفتار ساختن :
از یک نگه که مایه ٔ صدساله عاشقی است
کارم تمام کرده و من غافلم هنوز.

شانی تکلو (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.