اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کاشف

نویسه گردانی: KAŠF
کاشف . [ ش ِ ] (اِخ ) یکی از شعرای ایران است . وی «قاضی محمد شریف » شهرت داشته ، و شغلش قضاوت بوده است ، از اوست :
ز مژگان خونین خود شرمسارم
چو صاحب مصیبت ز دست حنائی .

(قاموس الاعلام ترکی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
کاشف اللثام . [ ش ِ فُل ل ِ ] (اِخ ) محمدبن حسن مؤلف کشف اللثام است . (از ریحانةالادب ج 3 ص 345).
آقا محمدخان قاجار قوانلو قاجار ملقب به کاشف‌السلطنه و مشهور به چایکار (زاده ۱ فروردین ۱۲۴۴ – درگذشته ۳۱ فروردین ۱۳۰۸)، دیپلمات، اصلاحگر، نویسنده، مشرو...
کاشف السلطنه . [ ش ِ فُس ْ س َ طَ ن َ ] (اِخ ) لقب او «چایکار» بوده است . رجوع به «چایکار» شود. شاهزاده حاجی محمد میرزا کاشف السلطنه چایکار پس ...
حسن کاشف الغطا. [ ح َ س َ ن ِ ش ِ فُل ْ غ ِ ] (اِخ ) ابن جعفر کاشف الغطاء نجفی . درگذشته ٔ 1262 هَ . ق . از بزرگان سده ٔ سیزدهم هجری . شیعه ٔ امام...
کاشف به عمل آمدن: معنی اصطلاح -: کاشف به عمل آمدن [ در اثر تحقیق یا به تصادف ] معلوم شدن مثال: - کاشف به عمل آمد که شاعری است صاحب نام و از اهل دل است...
علی کاشف الغطاء. [ ع َ ی ِ ش ِ فُل ْ غ ِ ] (اِخ ) ابن محمدرضابن موسی بن جعفر کاشف الغطاء نجفی . وی مورخ بود و در حدود سال 1267 هَ . ق . متولد ش...
حسین کاشف الغطاء. [ ح ُ س َ ن ِ ش ِ فُل ْ غ َ ] (اِخ ) رجوع به کاشف الغطاء شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.