(kabed) این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: سوشیک suŝik (پهلوی).**** فانکو آدینات 09163657861
کبد /kabad/ ۱. سریشُم. لحام، لحیم. ۲. هرچیزی که با آن دو فلز را به هم جوش میدهند؛ لحیم: ◻︎ از آن که مدح تو گویم درست گویم و راست / مرا به کار نیاید ...
کبد چرب ((به انگلیسی: fatty liver)) با تجمع چربی در سلولهای کبدی و التهاب کبد مشخص میشود. این حالت ممکن است در افرادی که الکل مصرف میکنند ایجاد شود...
زاویه ٔ کبد. [ ی َ / ی ِ ی ِک َ ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جگرگوشه . (دهار).
زایده ٔ کبد. [ ی ِ دَ / دِ ی ِ ک َ ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زائدة الکبد. پاره ای از جگر جدا متعلق بدان . اوالصواب بالراء و آن را زیادة الکب...