اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کتب

نویسه گردانی: KTB
کتب . [ ک َ ] (ع مص ) نبشتن . (تاج المصادر بیهقی ). نوشتن . (آنندراج ). کتاب . کتابة. نبشتن چیزی را. یقال : کتبت بالقلم . (از منتهی الارب ).
- کتب کتاب ؛ تصویر کردن لفظ در آن به حروف هجاء مثل خط آن . (از اقرب الموارد).
|| دوختن درز مشک را به دوال . (آنندراج ) (منتهی الارب ). مشک دوختن . (تاج المصادر بیهقی ). || دوختن شرم ناقه را بدوال وفراهم آوردن یا استوار و محکم کردن حیای آن را بحلقه ٔ آهن و مانند آن تا گشن نتواند گشنی کرد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). || مهربان کردن ناقه را بر بچه ٔ غیر یعنی استوار کردن هر دو سوراخ بینی بچیزی تا بو ۞ را نبوید و از بچه نرمد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بستن سوراخ بینی ماده شتر را به یک چیز تا نبوید بچه ٔ خود را. (ناظم الاطباء). || داشتن چیزی را. کتب الشی ٔ؛ داشت آنرا. (منتهی الارب ) ۞ . || دانستن و دریافتن چیزی را قوله تعالی : ام عندهم الغیب فهم یکتبون . ۞ (ناظم الاطباء). || سر مشک را به سربند بستن : کتب القربةَ. (منتهی الارب ). || حکم کردن خدای تعالی چیزی را و واجب گردانیدن و فرض کردن . قوله تعالی : کتب علیکم الصیام . (قرآن 183/2). (ناظم الاطباء). || فراهم آوردن . (یادداشت مؤلف ). جمع کردن و فراهم آوردن چیزی را. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
کتب پادشاهان یا اسفار ملوک یا مَلِیْکیم (در عبری: ספר מלכים) بخشی از تنخ یهودی و عهد عتیق در انجیل است. متن اصلی به زبان عبری نوشته شده است؛ که مسیحیا...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.