اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کته

نویسه گردانی: KTH
کته . [ ک َ ت َ / ت ِ ] ۞ (اِ) پلوئی که آبکش نکنند. برنج پخته ٔ نرم که آب آن را با آبکش نگرفته باشند. خشکه پلاو. (یادداشت مؤلف ). برنجی که بدون روغن پزند. (فرهنگ فارسی معین ).
- کته ٔ رشتی ؛ برنجی است که در آب بپزند، قدری که از معمول نرمتر شد آب می کشند و دم می کنند. پس از دم کشیدن پارچه ٔ نازکی روی آن می اندازند و با کف دست یا گوشت کوب فشار می دهند تا برنجها خوب بهم بچسبد. پس از سرد شدن آن را وارونه در ظرفی برمی گردانند و بشکل لوزی یا مربع می برند. (از فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
کته خواست کوتی . [ ک َ ت َ خوا / خا ] (اِخ ) دهی است از دهستان لیتکوه در ناحیه ٔ آمل . (سفرنامه ٔ مازندران ص 113 بخش انگلیسی و ترجمه ٔ آن ص...
کتة. [ ک َت ْ ت َ ] (ع اِ) سبزه ٔ زمین از تره و جز آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
کتة. [ ک ُت ْ ت َ ] (ع اِ) شتران هیچکاره . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). چارپایان بلایه . (از اقرب الموارد). بدترین از بزان . (منتهی الارب...
کتح . [ ک َ ] (ع اِ) خراش سنگ ریزه کمتر از کدح . (منتهی الارب ). خراشی که بجلد رسد کمتر از کدح . (ناظم الاطباء). و رجوع به کدح شود.
کتح . [ ک َ ] (ع مص ) سیر خوردن . (آنندراج ). سیرخوردن طعام را. (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). || برداشتن و انداختن بر کسی گرد و خاک را ی...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.