اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کثی

نویسه گردانی: KṮY
کثی . [ ک َث ْ ثی ] (ص نسبی ) منسوب است به کثه از قراء بخارا. (الانساب سمعانی ). رجوع به کَثَّوی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
همه کسی . [ هََ م ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش رزن شهرستان همدان . دارای 294 تن سکنه ، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و لبنیات وحبوب ...
برکسی بودن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بعهده ٔ او بودن . واجب ِ او بودن . بر عهده ٔ او بودن : بر تست پاس خاطر بیچارگان و شکربر ما و بر خدای جها...
شخصیت کسی را به چالش کشیدن
1- سخت غمگین یا آزرده شدن کسی به دلیل نگفتن درد و اندوه خود با دیگری و دلتنگی و افسردگی 2- بسیار ترسیدن کسی منبع: فرهنگ فشرده سخن- جلد نخست- ص 1046
سیریش شدن ، پیگیری کردن موضوعی از کسی به طور مداوم و مکرر
پی کسی آمدن . [ پ َ / پ ِ ی ِ ک َ م َ دَ ] (مص مرکب ) آمدن برای بردن کسی . بطلب کسی آمدن از جانب دیگری . || در دنبال کسی آمدن .
پی کسی رفتن . [ پ َ / پ ِ ی ِ ک َرَ ت َ ] (مص مرکب ) طلبیدن او را رفتن . برای طلبیدن او رفتن از جانب دیگری . || مشایعت کسی کردن . از دنبال...
خلف کسی شدن . [ خ َ ل َ ف ِ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جانشین کسی شدن . (یادداشت بخط مؤلف ).
پی کسی آوردن . [ پ َ / پ ِ ی ِ ک َ وَ دَ ](مص مرکب ) رد پای او را تا جائی مشخص دنبال کردن .
بسر کسی رسیدن . [ ب ِ س َ رِ ک َ رَ/ رِ دَ ] (مص مرکب ) بحال او وارسیدن . (آنندراج ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.