اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کج فعل

نویسه گردانی: KJ FʽL
کج فعل . [ ک َ ف ِ ] (ص مرکب ) که کار بر ناراستی دارد. که بر ناراست کار کند. بدکردار. حیله باز. مکار. (ناظم الاطباء) :
ز کج فعلیش مایه دار قلم
خورد همچو نال قلم پیچ و خم .

ملاطغرا (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.