گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کخ نویسه گردانی: KḴ کخ . [ ک َخ خ ] (ع مص ) خرخر کردن در خواب . (از منتهی الارب ) ۞ (از اقرب الموارد). کخیخ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به کخیخ شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی کخ ژنده کخ ژنده . [ ک َ ژَ دَ / دِ ۞ ] (اِ) بمعنی دیو باشد که در مقابل پری است . (برهان )(آنندراج ). || روان بد. (ناظم الاطباء). هایده مار کخ هایدِماری کُخ (به آلمانی: Heidemarie Koch) زادهٔ ۱۷ دسامبر ۱۹۴۳ در مرزبورگ – درگذشتهٔ ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲) ایرانشناس اهل آلمان بود. او کتابِ از زبان داری... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود