کر
نویسه گردانی:
KR
کر. [ ک ُ ] (اِخ ) جویی است که بر تفلیس می آید. (منتهی الارب ). نام رودی است به حدود ارمنیه نزدیک گنجه . (آنندراج ). رودی است در شروان که از وسط شهر تفلیس می گذرد. (ناظم الاطباء). رود کر از جبال غربی تفلیس در ولایت جورجیا یعنی بلاد خزر که از دو ولایت ابخاس (ابخاز)و الان تشکیل می شود سرچشمه می گیرد و به گفته ٔ مستوفی در ولایت گرجستان از میان شهر تفلیس می گذرد و به اران می رسد. یک شعبه از آن در بحیره ٔ شمکور می ریزد و بیشتر آن در دیگر شعب با آب ارس و قراسو جمع می شود و در حدود گشتاسفی به دریای خزر می ریزد. دو رود ارس و کر را یونانیان «اراکسس » و «سیروس » و اعراب نهرالروس و نهرالکر نامیده اند. (از جغرافیای تاریخی لسترنج صص 190-192). رجوع به حدود العالم چ ستوده ص 50 شود.
واژه های همانند
۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
کر کردن .[ ک ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول مردم گیلان ، کره کردن . بچه های بسیار تولید کردن . (فرهنگ فارسی معین ).
سراب کر. [ س َ ک َ ] (اِخ )دهی است از دهستان میربیک بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع در 33 هزارگزی باختر نورآباد و 22 هزارگزی باختر راه شوسه...
ساکره کر. [ رِ ک ُ ] (اِخ ) ۞ گنبدی است در پاریس بر روی تپه ٔ مونتمارتر ۞ که 80 گزبلندی دارد و ارتفاع ناقوس آن 100 گز است . بنای این گنبد...
زنگ کر کردن . [ زَ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از خاموش ساختن و ملزم گردانیدن . گویند که زنگش را کر کردیم ؛ یعنی ساکتش کردیم و یا گوشمالش ...
گل کر. [ گ ُ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 5500گزی خاور مراغه و 3هزارگزی شمال راه شوسه ٔ مراغه به ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
کر شدن . [ ک َ ش ُ دَ ](مص مرکب ) صمم . (دهار) (ترجمان القرآن ). طرش . (منتهی الارب ). اصمام . (یادداشت مؤلف ). ناشنوا گردیدن . از دست دادن قوه ٔ...
جرس کر. [ ج َ رَ س ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جرس کم آواز. (بهارعجم ) (آنندراج ).
کِ ر. پنهان شدن در گویش کازرونی(ع.ش)
کر و فر. [ ک َرْ رُ ف َرر ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) جنگ و گریز. آویز و گریز. حمله و گریز. (یادداشت مؤلف ) : یک سوار روپوشیده مقدم ایشان که ر...