اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کر

نویسه گردانی: KR
کر. [ ک َرر ] (ع اِمص ) برگشت . رجوع . عود: افناه کر اللیالی و النهار؛ فانی کرد آن را عود شب و روز و بازگشت آن بارها. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
kor که در کردی، لری و لکی به معنی پسر است، در سنسکریت کور kur بوده به معنی کننده، انجام دهنده. ***فانکو آدینات 09163657861
کر. [ ک َ ] (ص ) ۞ کسی که قوت سامعه نداشته باشد. (آنندراج ). کسی را گویند که گوش او چیزی نشنود و به عربی اصم خوانند. (برهان ) (ناظم الا...
کر. [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ آواز دسته جمعی (اپرا، کلیسا و غیره ). مقابل آریا و سلو. (فرهنگ فارسی معین ).
کر. [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ یکی از سازهای بادی است . صدای گرفته ٔ آن حالتی محزون به آهنگ می دهد و غالباً نواهای محزون یا هیجانی را با ا...
کر. [ ک ُرر ] (ع اِ) پیمانه ٔ خواربار که مر اهل عراق راست . ج ، اَکرار. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). واحد وزن معادل 120...
کر . ( ک ُ ) : در زبان لری به معنی پسر در گویش لری مردم ممسنی پسر را گویند
تل کر. [ ت َ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان میرزاوند است که در بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغراف...
زنگ کر. [ زَ گ ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زنگی که آواز ندهد. (آنندراج ). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
سنگ کر. [ س َ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. دارای 300 تن سکنه . آب آن از چشمه و رود نورآباد. شغل اهال...
کر کردن .[ ک ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول مردم گیلان ، کره کردن . بچه های بسیار تولید کردن . (فرهنگ فارسی معین ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.