اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کرانه گرفتن

نویسه گردانی: KRʼNH GRFTN
کرانه گرفتن . [ ک َ ن َ / ن ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) اعتزال جستن . عزلت گزیدن . (یادداشت مؤلف ). کرانه کردن . کرانه جستن :
چون دشمنان کرانه گرفتی ز دوستان
تا قول دوستان من اندر تو گشت راست .

فرخی .


زین جفته خوری کرانه گیرد
با جفت خود آشیانه گیرد.

نظامی .


عاقل که می مغانه گیرد
از زحمت خود کرانه گیرد.

نظامی .


رجوع به کرانه کردن و کرانه جستن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.