کرایه
نویسه گردانی:
KRʼYH
کرایه . [ ک ِ ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) مأخوذ از کراء تازی . (از فرهنگ فارسی معین ).اجرت بار کردن اسب و شتر و غیره و اجرت نشستن در خانه و دکان مردم باشد. (از برهان ) (آنندراج ). پول و اجرتی که در ازای بارکشی ستور و نشستن در خانه و دکان و جز آن می دهند. مال الاجاره . مزد. اجرت . (ناظم الاطباء). || به مزد دادن چیزی چون خانه و جز آن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کرا، کرای و کراء شود.
- کرایه ٔ خانه ؛ وجهی که در ازای اقامت در خانه ای به صاحب خانه دهند. اجاره بها. (فرهنگ فارسی معین ).
|| بعضی به معنی برابری و سزاواری نیز نوشته اند و این لفظ عربی است که فارسیان از جنس کلام خود می دانند. (آنندراج ) (غیاث اللغات ).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
کرایه کردن . [ ک ِ ی َ / ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به مزد گرفتن . (زمخشری ). به اجاره گرفتن . || ارزیدن . قابلیت داشتن . سزاوار بودن . (از یاددا...