اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کرد

نویسه گردانی: KRD
کرد. [ ک َ ] (ع مص ) راندن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). راندن ستور را. (ناظم الاطباء). || دور کردن دشمن را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || بریدن . (منتهی الارب ).بریدن چیزی را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
همچین واژه و مسمایی وجود ندارد. طرهان نام منطفه ای است در لرستان که در این منطقه هیچ کردی از گذشته تا حال زندگی نمی کرده است.
کرد شاه رودبار. [ ک ُ دِ ] (اِخ ) کردِ شاه رودبار و کُردِ مُلاّ یَعقوب از طوایف ساکن نائیج کوه در ناحیه ٔ نور مازندران هستند. نام این دو طایفه ...
حس انتقامت فروکش کرد . دلت خنک شد.( دری هزاره های افغانستان)
حسام الدوله کرد. [ ح ُ مُدْ دَ / دُو ل َ ی ِ ک ُ ] (اِخ ) مکنی به ابوالشوک . وی در ذیقعده ٔ 430 هَ . ق . بر کرمانشاه مسلط شد و حاکم عباسی آن ر...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.