 
        
            کرند
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        KRND
    
							
    
								
        کرند. [ ک ُ رُ ] (اِ) کرنده . (ناظم  الاطباء). کرنگه . (از برهان ). لیف  جولاهگان  و شوی مالان  باشد و آن  جاروب مانندی  است  که  بدان  آش  و آهار بر تاره ٔ جامه  مالند. (برهان ) (ناظم  الاطباء). رجوع  به  کرنده  و کرنگه  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        کرند. [ ک ُ رَ ] (اِ) کرنده . میدان  اسب دوانی  را گویند. (برهان ) (ناظم  الاطباء).  ||  رنگی  است مخصوص  اسب  که  آن  را کرن  گویند. (برهان ). اسبی  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        کرند. [ ک ُ رَ ] (اِخ ) نام  رودخانه ای  است  که  از طرف  زردکوه  می آید و مسکن  لران  است  و از نواحی  صفاهان  می گذرد. (برهان ) (ناظم  الاطباء). نام...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        کرند. [  ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  قشلاق  بزرگ  گرمسار که  424 تن  سکنه  دارد. (از فرهنگ  جغرافیایی  ایران  ج  1).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        کرند. [ ک ِ رِ ] (اِخ ) بخشی  است  از شهرستان  شاه آباد و محدود است  از شمال  به  گوران ، از خاور به  بخش  مرکزی  شاه آباد و از باختر به  دهستان  پاطا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        کرند. [ ک ِ رِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش  کرند. در دامنه ٔ کوهی  بنا شده  و منظره ٔ باصفادارد. گردنه ٔ پاطاق  که  یکی  از نقاط مهم  نظامی  غرب  است  در...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        کرند. [ ک ُ رَ] (اِخ ) دهی  است  از بخش  اترک  شهرستان  گنبدکاوس . سکنه ٔ آن  75 تن  است . (از فرهنگ  جغرافیایی  ایران  ج  3).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        کرند. [   ] (اِ) اسم  هندی  سنبادج  است . (فهرست  مخزن  الادویه ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        (کُ رُ )کرند روستایی در فاصله ۴۰ کیلومتری شهر بُشرویه در خاور ایران است. 
روستای کرند، از چهار طرف در میان کوه قرار قرار گرفته و تنها راه ارتباطی آن ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        kerend که نام شهری در استان کرمانشاه است، در سنسکریت krand و به معنی با صدای بلند خواندن یا فریاد کشیدن بوده است. (Émile Burnouf. Dictionnaire classiq...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        کرند زدن . [ ک ُ رَ زَ دَ ] (مص  مرکب )حلقه  زدن . (فرهنگ  فارسی  معین ). رجوع  به  کرند شود.